برندینگ
برندینگ
برندینگ ، برندسازی (Branding)، بحث داغی که در همهی جلسههای کاری و کافی شاپها و پارکینگهای شرکتهای مختلف و هر جای دیگر…، توسط مدیران هر مجموعهای تا دلتان بخواهید شنیده میشود که خیلی مهم است و باید به آن توجه کنیم و بودجه خرج کنیم و…
فرآیند برندسازی بیشتر متمرکز روی ایجاد و افزایش سطح آگاهی برند می باشد و بواسطه برنامه های ترویجی و تبلیغاتی به ثمر مینشیند و طراحی هویت برند بخش اساسی این فرآیند محسوب می شود.
برندینگ به فر آیند مادری گفته می شود که در مجموع منجر به خلق ارزش مطلوب برای مشتری است، تمام چیزیهایی که مشتری در خصوص هویت تجاری شما شامل: حس، تجربه و تداعیات ذهنی باید بداند یا احساس به درک کند، شامل این مجموعه فعالیت هاست.
*خیلی از افراد هم هنوز نمیدانند که برند و برندینگ، فقط طراحی لوگو و انتخاب فونت سازمانی نیست.
کل کار برندینگ به زبان ساده این است که شما قرار است “ذهنیت” مردم را نسبت به برندتان به شکل خاصی دربیاورید، خاص شوید و بنا به دلایلی، افرادی (خاص یا عام) به سمت شما بیایند و سراغ برندهای دیگر نروند.
همچنین توجه داشته باشید که در تمام این مسیر، همهی اِلِمانهای بصری برندتان از لوگو و فونت بگیرید تا مدل طراحی کارت ویزیت و بروشورتان، فقط و فقط یک ابزار برای برندینگ هستند و نه کل برندینگ.
برای برند سازی از کجا باید شروع به کار کنیم؟
برای ایجاد برند، ۸ ابزار در اختیار مدیران بازاریابی قرار دارد تا از طریق آن با مشتریان ارتباط برقرار کرده و یک برند قوی در بازار بسازند:
۱-تبلیغات
۲-روابط عمومی
۳-پیشبرد فروش
۴-بازاریابی مستقیم
۵-فروش شخصی
۶-بسته بندی
۷-رویدادها و اسپانسریگ
۸-خدمات مشتری
*به طور کلی برندینگ، فرآیندی است که در طی آن به جایگاه احساسی و عاطفی یک محصول یا خدمت افزوده میگردد،که به وسیله ی آن برای مشتریان و سایر کسانی که به سود آن ها خواهد بود،افزایش می یابد.
برندینگ دانشی است که با برتری دادن به یک برند (Brand) باعث افزایش اعتبار و شهرت آن برند در بازار رقابت میشود، اعتبار و شهرت یک برند به طور مستقیم می تواند منجر به فروش بیشتر و قیمت گرانتر محصولات وخدمات شود، به زبان دیگر برندسازی روش هوشمندانه تجارت و تولید ثروت است.
آل ریس،لورا ریس که بزرگان عرصه برندسازی یا همان برندینگ اند،عقیده دارند که:
«برندینگ حاصل پیامها و گزارشهای رسانه هاست. هر قدر تعداد این پیامها بیشتر و محتوای آنها مطلوب تر باشد، نام تجاری قوی تر خواهد شد.»
“برندینگ یا برندسازی؛ ابزاریست برای بدست آوردن برتری در بین رقبا”
برندینگ چیزی بیش از ایجاد یک نام یا لوگوی خاص و زیبا برای یک مخصول یا خدمت است، برندسازی مسیری است که به واسطه آن مشتریان، محصولات و خدمات یک شرکت را درک و تجربه می کنند.
لازم به ذکر است که برندینگ چیزی بسیار فراتر از داشتن یک لوگو است.
برندسازی ایجاد تمایزی منحصر بفرد است که برای مشتریان، کارکنان و مدیران سازمان اهمیت زیادی دارد. داشتن یک برند قدرتمند سبب می شود هزینه های یک شرکت به واسطه جلوگیری از سرمایه گذاری های نامناسب و بی هدف به طور کاملا محسوسی کاهش پیدا کنند.
سودآوری به واسطه جذب مشتریانی وفادار به طور چشم گیری افزایش پیدا می کند و از همه مهمتر برند یک شرکت تبدیل به دارایی ناملموس برای سازمان می شود که ارزش آن می تواند بیش از مجموع ارزش تمامی دارایی های فیزیکی آن سازمان باشد.
دلایل مهم برندسازی در نزد سازمان ها:
مایل به رهبر بودن، پیشی گرفتن در صحنه ی رقابت و دسترسی کارمندان به بهترین امکانات به منظور دست یابی به مشتریان کم هزینه تر می باشد، منظور از مشتریان کم هزینه تر این است که در صورتی که مشتری با برند سازمان آشنا باشد و احساس مناسبی نسبت به آن داشته باشد، سازمان هزینه تبلیغات، زمان و… کمتری برای تبدیل وی به یک مشتری بالقوه یا وفادار متحمل خواهد شد.
ضرورت داشتن برندسازی یا برندینگ (Branding)
ضرورت داشتن برند از این روست که با توجه به حرکت جوامع مصرفی به سمت مدگرایی، در اختیار داشتن برند (Brand) یا نامهای تجاری معتبر یکی از راهکارهای ایجاد تمایز و شخصیت به شمار می رود.
۱-گستردگی برند:
هرچه رابطه مشتری با برند پیچیده تر باشد یا به عبارتی توسط تنوع تعاملات برند در ذهن بیشتر باشد، فرصت ساخت وفاداری بلندمدت بیشتر است. همانند شرکت هایی چون Google , Amazon.
۲-عمق برند:
به عبارتی اولویت ذهنی مشتری در انتخاب برند در میان سایر برند های مشابه، بطور مثال بسیار از افراد پس از شنیدن کلمه نوشابه در ذهنشان بلافاصله Coca Cola تداعی می شود.
انواع برندسازی یا برندینگ (Branding):
۱-برندسازی دیجیتال:
وب سایت، رسانه های اجتماعی، بهینه سازی موتور جستجو، استفاده از وب برای تجارت.
۲-برندسازی شخصی یا Personal Branding:
روش هر فرد برای ایجاد اعتبار و شهرت برای خودش.
۳-برندسازی مشارکتی یا Co-Branding:
مشارکت با برندی دیگر جهت دستیابی به هدف.
۴-برندسازی کشوری:
تلاش برای جذب توریست و کسب و کار.
۵-برندسازی علّی:
برندتان را با یک نیت خیر خواهانه همسو کنید؛ یا مسئولیت اجتماعی شرکت.
برندینگ یا برندسازی شامل مباحث و مفاهیم مختلفی چون مباحث زیر می باشد:
۱-جایگاه یابی و جایگاه سازی برند (Brand Positioning)
۲-انتخاب رنگ برند
۳-طراحی هویت برند( لوگو، آرم و…)
۴- نامگذاری برند
۵-ارزش برند و توسعه برند
حال مراحل برندینگ را در چند مورد به طور خلاصه بازگو می کنیم:
۱-جمع آوری اطلاعات:
اولین گامی که باید بردارید این است که تا میتوانید در ارتباط با این دو زمینه اطلاعات به دست آورید:
۱-شخصیت برند:
تمام فرهنگها و شخصیتهایی را که برندتان میتواند داشته باشد، بررسی کنید.
(شخصیتهایی مثل لوکس، مقرون به صرفه، مدرن، جوانگرا، خانوادگی، رسمی و…)
۲-رقابت:
وضعیت رقابت در بازار برندتان چطور است؟ (هم فرصتها و هم تهدیدهایش را بررسی کنید.)
۲-تعریف کردن شخصیت برندتان:
خب در مرحله قبل درباره تمام شخصیتهایی که برندمان میتوانست داشته باشد تحقیق کردیم و فرصتها و تهدیدهایش را هم بررسی کردیم.
حال باید شخصیتی را برای برندمان انتخاب کنیم و بعد از آن، کاری کنیم که “هر چیزی” که مربوط به برندمان است، جلوهدهنده این شخصیت باشد.
از لوگو، وبسایت تا کیفیت محصولاتتان، قیمت گذاری و…
این “هرچیزی از برندتان”مانند موارد زیر است:
• لحن متن:
آن چه در کاتالوگها، وبسایت، ایمیلها، وبلاگها، آگهیها و… مربوط به برندتان مینویسید.
• اِلِمان های بصری:
ویژگیهای ظاهری لوگو، بروشور، وبسایت، بنر تبلیغاتی و…
• محیط اداریتان:
آدرس دفتر کارتان، لحن پاسخ گویی منشی تان، پیک موتوریتان و…
• بسته بندی:
سوای رنگ و طرح و… آن، در چه قالبی میخواهید کالایتان را بستهبندی کنید؟ جعبه؟ نایلون؟ کاردستی؟ و…
۳-تعریف کردن چشم انداز برای برندتان:
با توجه به اطلاعاتی که تا الان در دست دارید، نوبت آن رسیده که چشم انداز واضحی را برای خود و برندتان تعریف کنید، تا پتانسیلهای موجود و پیش رویتان، مشخص و برنامه ریزی شود.
مثل سوالاتی مانند:
– چه قدر از این بازار سهم میخواهید؟
– چه بازارهایی را هدف قرار دادهاید؟
– کدام جایزهها را میخواهید بگیرید؟ در کدام جشنوارهها میخواهید پیروز شوید؟
– دوست دارید درباره برند شما، چه کسانی.. چه بگویند؟
– چقدر درآمد و چقدر دارایی برای برندتان میخواهید؟
۴-جذب کردن مخاطبان خود:
داشتن یک برنامه کامل و دقیق به تنهایی کافی نیست، باید از ذهنیت و شخصیت خریداران و مشتریان، نیازها وعلایقشان نیز باخبر شوید و با مشتریانی که هدف قرار دادهاید، ارتباط برقرار کنید.
صادقانه و بدون گول زدن ببینید مشتریانتان کجا هستند؟ خودتان را نشان بدهید و به آنها بگویید که برندی متعلق به آنها هستید؛ همانی هستید که سلیقه و علاقه و نیازشان میخواهد؟
۵-باید چند مورد زیر را پشت سر بگذارید:
۱-آگاهی بخشی (Awareness):
مردم را از بودنتان آگاه کنید.
۲-درک کردن (Comprehension):
تمام آن شخصیتی را که برای برندتان تعریف کردهاید، تمام تعهداتتان، آن چه ارائه میدهید و… را به مشتری بفهمانید تا مشتری شما را کامل بشناسد.
۳-اعتماد (Confidence):
بعد از این شناخته شدید، باید به شما اعتماد کنند و کالا یا خدمات برند شما را انتخاب کنند.
۴-وابستگی (Affinity):
اگر بعد از استفاده از کالا یا خدمات برندتان به شما وابسته شدند:با تفکر دقیق و زیاد می شود برای رساندن مشتریان به این مرحله هم میشود برنامهای ریخت.
۵-تداوم ارتباط با مشتری (Continuous Connection):
خود به خود که قرار نیست دستاوردهایتان را تا ابد حفظ کنید! برای تداوم ارتباط با مشتریانتان و گسترش آن، برنامهای داشته باشید.